ترویج سبک زندگی اسلامی
باسلام هرکس یک حدیث درراستای ترویج سبک زندگی اسلامی
باسلام هرکس یک حدیث درراستای ترویج سبک زندگی اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم
خود شناسی:
(رَحِمَ الله اِمرَءَعَرَفَ رَبَّ وَ لَم یَتَعَدَّ تَابَه:خدا رحمت کند انسانی را که اندازه خودش را بشناسد واز حدود خودش تجاوز نکند.) اندازه خود را درک کردن و در حد اندازه حرکت کردن فوق العاده بحث جدّی است. (مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ رَبَّه:هر کس به معرفت نفس رسید پیشا پیش به معرفت ربّ خواهد رسید .) اگر انسان خودش را شناخت پروردگارش را قبلاً و حتماً شناخته است؛به معنای دیگر هر وقت خودت را شناختی می توانی پروردگارت را بشناسی . بحث شناخت خود وتوّجه به این مطلب که من کیستم،ازکجا آمده ام ،برای چه آمده ام وکجا باید بروم مطلبی مهّم ونباید لحظه ای غفلت کنیم.(رَحِمَ اللهُ اِمرَءَعَرَفَ مِن عَین،فِی عَین،اِلی عَین).خداوند انسان را پا برهنه آفرید وزمین را داغ نهاد تا لحظه ای توقف نکنیم ،به عبارت دیگر اِنَا لله ما برای اِنَا اِلیهِ راجِعون ماست :آمدن ما برای رفتن است نه برای ماندن به عبارت دیگر دنیا دار ممر ماست نه مقرما :مقر جایی است که ما بسوی آن روان هستیم انسان همان مخلوقی است که جانشینی خدا را پذیرفت ودر این عالم مستقر شد تا مراحل صلاحیت یابی وبه دست آوردن عالی ترین درجات بهشت برین الهی خود را احراز کند ،همان موجودی که وقتی مراحل تکمیلی جسمانی و روحانی او کامل شد پروردگار بر خود آفرین گفت:(فَتَبارَکَ اللهُ اَحسَنُ الخالِقین وآفرین خود را به اَحسَنُ الخالقین متّصل می کند:تو برترین وبهترین آفرینندگانی.)واین مطلب حائز اهمّیّت است که خداوند همه عالم وجود را خلق کرده امّا تنها پس از خلقت انسان به خود تَبارَک الله گفته است ،که مشخّص می شود مسئله ای مهّم وحساس وجود دارد برای فهم ودرک این مطلب به سوره تین یا انجیر مراجعه می کنیم آیات 1تا 3 خداوند متعال در این سوره قسم یاد میکند به انجیروزیتون ،طورسینا و شهر امن مکه ؛قسمی که یکی از راه های تأکید است و موضوعیت دارد وهر قسم جوابی در پی خواهد داشت ورابطه ای بین قسم و جواب قسم وجود دارد .مقصود از قسم یاد کردن به این موارد دراین سوره نورانی این است که ما انسان را در بهترین قوام بندی آفریدیم در واقع انسان موجودی است از تلفیق خاک وافلا ک که نه مثل موجودات دیگر بعد مادی ونه مانند ملائکه فقط بعد معنوی را داراست بلکه آمیخته از هر دوی اینها ست . این قوام بندی در همه انسان ها مو جود است وحتّی جنسیت درآن راه ندارد یعنی زن و مرد ندارد چه بسا پروردگاری که صفت پرورشگری ومربیگری نسبت به عالم دارد ؛این ویژگی را به بانوان داده و در اصل مهّم ترین صفت موجود در عالم و موهبت به بانوان است.پس انسانی که بهترین مخلوقات است ظرفیتی دارد که به جایگاه ومرتبه ای برسد که هیچ ملک مقربی راه ندارد یعنی درجه اعلا علیین حالا همین انسان با این ظرفیت قابلیت سقوط به اسفل سافلین را نیز دارد .
نکته مهّم :اینکه در زندگی می خواهیم چه کنیم و به کجا برویم ؟ امام علی (ع) :(یَا کُمیل مَا مِن حَرَکَةٍ اِلّاوَاَنتَ تَهتَاجُ فیهَا اِلی مَعرِفَةٍ: هیچ حرکتی از تو صادر نمی شود مگر آن که نیازمند شناخت باشی .) سمیه حسینعلی ادامه دارد…
گفتاری از آیت الله جوادی آملی؛
دو واقعه بسیار مهم در شب اول ماه ربیع الأول شب اول ماه ربیع الأول تاریخ بشریّت دو واقعه بسیار مهم هجرت خاتم الأنبیا از مکه به مدینه و بیتوته سید الأوصیا در بستر آن حضرت را نظاره گر است که هردوی آنها به نوبه خود بر پیکر جهان اسلام تازگی بخشید. مهر: شب اول ماه ربیع الأول، تاریخ بشریّت دو واقعه بسیار مهمّ هجرت خاتم الأنبیاء(ص) از مکه به مدینه و بیتوته سید الأوصیاء(س) در بستر آن حضرت را نظاره گر است که هردوی آنها به نوبه خود همچون نسیم بهاری، بر پیکر جهان اسلام تازگی و طراوت خاصی می بخشد. بنابر نقل های روایی معتبر از منابع شیعه و سنی مانند ثعلبی از مفسران بزرگ و معروف اهل سنت، نزول آیه(ومِنَ النّاسِ مَن یَشری نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ واللّهُ رَؤفٌ بِالعِباد) را به حق در شأن مولی الکونین حضرت علی(ع) می دانند. مفسر قرآن کریم و صاحب تفسیر تسنیم نیز در جلد دهم تفسیر خود به صورت تفصیلی بدین واقعه مهم پرداخته که در ذیل مختصرا از نظر می گذرانیم: وی در طلیعه این بحث آورده اند: مردم با توجه به انگیزه و هدف اخروی خود در اعمال عبادی سه دستهاند: برخی برای رهیدن از دوزخ جانشان را در دنیا نثار میکنند، پس خدا را «خوفاً من النار» عبادت میکنند و بعضی جانشان را برای دستیابی به بهشت و مغفرت الهی به خدا میفروشند، پس خدا را «شوقاً إلی الجنّة» عبادت میکنند و دسته سوم که از برجستگان قیامتاند، جانشان را در راه خدا نثار میکنند تا به رضوان الهی برسند: (وفِی الآخِرَةِ عَذابٌ شَدیدٌ ومَغفِرَةٌ مِنَ اللّهِ ورِضوان) که برترین درجه و مقام و مخصوص اولیای الهی است: (ورِضوانٌ مِنَ اللّهِ اَکبَر). آیه مورد بحث بیان کننده درجه همین گروه سوم است که جان خود را برای خشنودی خدا به او میفروشند: (ومِنَ النّاسِ مَن یَشری نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّه). در این باره مطلبی است که در ذیل عنوان بعد خواهد آمد. این حکیم متأله با بیان این نکته که قرآن کریم منشأ فساد زمین را ویرانی مراکز علمی و مذهبی میداند ابراز داشت:قرآن کریم منشأ فساد زمین را ویرانی مراکز علمی و مذهبی میداند، چون با نابودی مراکز مذهبی، اخلاق رخت برمیبندد و بشر از لحاظ «بینش» به سوی حسّ و از جهت «گرایش» به طبیعت روی میآورد و فساد دامنگیر آنان میشود: (ولَولا دَفعُ اللّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وبِیَعٌ وصَلَواتٌ ومَسجِدُ یُذکَرُ فِیهَا اسمُ اللّهِ کَثیرا)؛ ولی اگر مراکز علمی و مذهبی و مراسم دینی زنده و فعال باشد، هرگز فساد و تباهی گریبان جامعه انسانی و اسلامی را نخواهد گرفت لذا اولین اقدام تبلیغی پیامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) تأسیس اینگونه از مراکز دینی و فرهنگی بوده است، از اینرو صلاح جامعه را باید در پرتو معمور بودن مؤسّسات مذهبی جستوجو کرد، چنانکه فساد آنها بر اثر ویرانی مراکز دینی است. وی در ادامه به شأن نزول این آیه پرداخته و مرقوم داشت: الشیخ الطوسی بإسناده إلی أنس بن مالک قال: لمّا توجّه رسول الله(ص) إلی الغار و معه ابوبکر أمر النبی(ص) علیاً(ع) أن ینام علی فراشه و یتوشّح ببُردته، فبات علی(ع) موطّناً نفسه علی القتل و جاءت رجال قریش من بطونها یریدون قتل رسول الله(ص)، فلمّا أرادوا أن یضعوا علیه أسیافهم لا یشکّون أنه محمدص؛ فقالوا: أیقظوه لیجد الم القتل و یری السیوف تأخذه. فلما أیقظوه فرأوه علیاً(علیهالسلام) ترکوه فتفرقوا فی طلب رسول الله(ص) فأنزل الله (عز و جل) : (ومِنَ النّاسِ مَن یَشری نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ واللّهُ رَؤفٌ بِالعِباد). و روی أنه لما نام علی فراشه قام جبرئیل عند رأسه و میکائیل عند رجلیه و جبرئیل ینادی: «بخٍ بخٍ، من مثلک! یا ابن أبیطالب! یباهی الله (تعالی) الملائکة بک». به تواتر روایت شده است که این آیه شریفه در شأن امیر مؤمنان، علی(ع) نازل شده است، آنگاه که در شب هجرت در بستر پیامبر اکرم(ص) خوابید و جان خود را در راه کسب خشنودی خدا نثار کرد. غیر از شیعه بسیاری از مفسران عامه نیز معتقدند که این آیه شریفه در شأن امیرمؤمنان(ع) در جریان «لیلة المبیت» نازل شده است؛ برای نمونه، ثعلبی از مفسران بزرگ و معروف اهل سنت، در این باره مینویسد: پیامبر(ص) هنگام هجرت از مکّه فرمان داد تا علی(ع) در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگی (بُرْد حَضْرَمی) را که مخصوص پیامبر(ص) بود بر روی خود بکشد. سرانِ قریش از هر قبیلهای نمایندهای برگزیده بودند تا پیامبر(ص) را محاصره کرده و به شهادت رسانند. خدای سبحان به جبرئیل و میکائیل(ع) وحی کرد که من شما را برادر یکدیگر کردم و عمر یکی از شما را طولانیتر قرار دادم، کدامیک حاضر است ایثار کند و زندگی دیگری را بر خود مقدم دارد؟ هیچ یک حاضر نشدند، پس خداوند به آنان وحی فرمود که اکنون علی(ع) در بستر پیامبر(ص) آرمیده و آماده است تا جان خویش را فدای او سازد. به زمین بروید و نگهبان او باشید. هنگامی که جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای علی(ع) قرار گرفتند، جبرئیل گفت: آفرین بر تو ای علی! خداوند به وجود تو بر فرشتگان مباهات میکند، آنگاه این آیه شریفه نازل شد. آیت الله جوادی آملی جریان لیلة المبیت را نظیر تصدیق خداوند نسبت به رؤیای صادق حضرت ابراهیم(ع) قلمداد کرده و با اشاره به نقلی از مرحوم کاشف الغطاءِ در مقایسهای میان شجاعت و شهامت امیرمؤمنان و حضرت سیدالشهداء(ع)، چنین کتابت داشت:انطباق آیه مورد بحث بر جریان حضرت علی بن ابیطالب(ع) نظیر تصدیق خداوند نسبت به رؤیای صادق حضرت ابراهیم(ع) بود، زیرا امیرمؤمنان(ع) کمال آمادگی را برای بذل جان در قبال دستور پیامبر اعظم(ص) که فرمان آن حضرت(ص) نیز مطاع بود داشت، همانطور که حضرت اسماعیل(ع) چنین آمادگی محض را ارائه کرد. اگر قضای الهی بر خلاف تصمیم قریش رقم خورد خداوند حکم دیگری را تنظیم فرمود که برابر آن حیات مجدّد حضرت علی(ع) امضا شده است. کاشف الغطاءِ در مقایسهای میان شجاعت و شهامت امیرمؤمنان و حضرت سیدالشهداء(ع)، با اشاره به جریان «لیلة المبیت» میفرماید:شجاعت امیر مؤمنان، امام علی(ع) بیشتر و عجیبتر از شجاعت امام حسین(ع) در کربلاست، چون حسین بنعلی(ع) در روز عاشورا مسلّح بود و میکُشت و کشته میشد؛ ولی علی بن ابیطالب(ع) در شب بدون سلاح در بستر پیامبر اکرم(ص) بدون کمترین هراسی آرمید، حال آنکه چهل مرد مسلح از چهل قبیله بر او حملهور شدند. البته امام حسین(ع) نیز اگر در موقعیت امیرمؤمنان، علی(ع) قرار میگرفت، همان کار را میکرد؛ لیکن این جریان برای حسین بن علی(ع) به فعلیّت نرسید. روایت نزول این آیه شریفه در شأن امیرمؤمنان، امام علی(ع) را حافظ حسکانی در کتاب شواهد التنزیل به ده سند از اهل تسنن نقل کرده است؛ امّا شگفتا که سیوطی در الدر المنثور این روایت مستفیض بلکه متواتر نزد علمای شیعه و اهل تسنن را نیاورده، با آنکه شاذ و نادراترین روایات را در آن کتاب گردآورده است. این نشانه فقدان ولایت نسبت به اهل بیت نبوت(ع) است که اینگونه حقایق را کتمان میکند. وی به تلاش معاندانی چون معاویه ملعون جهت حذف یا جعل احادیث در رد این فضیلت برای امیر مؤمنان(ع) نیز پرداخته و آورده است:عظمت فضیلتی که این آیه برای امیر مؤمنان علی(ع) بیان میکند به حدّی است که برای دشمنان اهل بیت قابل تحمل نبود، آنسان که معاویه در اینباره در صدد جنایتی بزرگ برآمد. ابن ابی الحدید معتزلی از استادش ابو جعفر اسکافی نقل میکند: روایت شده است که معاویه صد هزار درهم به سمرة بن جندب داد تا حدیثی را جعل کند که آیات (ومِنَ النّاسِ مَن یُعجِبُکَ قَولُهُ فِی الحَیاةِ الدُّنیا ویُشهِدُ اللّهَ عَلی ما فی قَلبِهِ وهُوَ ألَدُّ الخِصام وإذا تَوَلّی سَعی فِی الاَرضِ لِیُفسِدَ فیها ویُهلِکَ الحَرثَ والنَّسلَ واللّهُ لایُحِبُّ الفَساد) در شأن علی بنبیطالب(ع) نازل شده است و آیه (ومِنَ النّاسِ مَن یَشری نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ واللّهُ رَؤفٌ بِالعِباد) در شأن ابن ملجم، قاتل امیرمؤمنان، علی(ع). آن منافق جنایتپیشه ابتدا نپذیرفت؛ ولی سرانجام پذیرفت که در برابر چهارصد هزار درهم چنین حدیثی را از پیش خود ساخته و روایت کند. لیکن همانطور که انتظار میرفت هیچکس این حدیث مجعول را نپذیرفت.
شهادت هشتمین اختر آسمان تابناک امامت وولایت برعاشقان ولایت علوی تسلیت عرض می کنیم